افسردگیافسردگی یک اختلال خلقی است که به عنوان یک بیماری جدی و شایع پزشکی در نظر گرفته می شود. افسردگی به صورت احساس غم و اندوه، کمبود حوصله و از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که قبلا لذت بخش بود، بروز می کند و می تواند در فعالیت های روزمره و نحوه فکر کردن شخص دخالت کند.

لذا منجر به انواع مشکلات عاطفی و جسمی شده و توانایی و عملکرد فرد را در محل کار و خانه کاهش می دهد.

گاهی اوقات احساس ناراحتی و غم  و یا سایر احساسات منفی می تواند، یک قسمت عادی از زندگی باشد. اما وقتی عواطفی مانند نا امیدی بروز کند و به مدت طولانی ادامه یابد و حس سرزندگی و شادی از بین برود، ممکن است در نهایت موجب افسردگی شود. این بیماری می تواند حتی در مطالعه، غذا خوردن، خوابیدن و لذت بردن از زندگی اختلال ایجاد کند و حتی تلاش برای گذراندن روز را برای فرد مشکل سازد. بهترین راه برای دوری از آن در مراحل اولیه شناسایی علائم بیماری، بی توجهی به افکار منفی ذهن و مشغول کردن خود با کارهای متفاوت می باشد. هر چه بیشتر بر این مسئله تمرکز کنیم دیگر ذهن آماده برگشت به حالات افسردگی نخواهد بود و به جای مقاومت در برابر بیماری، به افکار مثبت تاکید می نماید. در این میان شما آماده خواهید بود که بیشتر وقت خود را برای لذت بردن از زندگی سپری کنید. در واقع هر روز که از خواب بیدار می شوید فرض کنید که تازه متولد شده اید و شروعی جدید برای خود بدانید. همچنین مطمئن باشید که هیچ مسئله و مشکلی به طور موقت ماندگار نخواهد بود. لذا خود را بیشتر با مسائل به وجود آمده در زندگی درگیر نکنید.

 

با افسردگی و علائم آن بیشتر آشنا شویم

برخی از افراد این بیماری را زندگی در سیاه چاله و یا زندگی با احساس عذاب توصیف می کنند. عده ای دیگر از آن به عنوان احساس بی جان، تهی و بی احساس بودن یاد می کنند.  اکثر مردان  احساس عصبانیت و بی قراری را در افسردگی بیان می نمایند. به هر حال، وقتی فردی این بیماری را تجربه کرد باید به فکر درمان باشد چرا که در صورت عدم درمان، به یک وضعیت جدی برای سلامتی بدن تبدیل می شود. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که احساس ناتوانی و نا امیدی علائم افسردگی هستند. با درک علت بیماری و شناخت علائم مختلف و انواع آن می توان اولین قدم ها را برای احساس بهتر و غلبه بر این مشکل برداشت.

بیماری در افراد مختلف به صورت های متفاوت بروز می کند، اما علائم و نشانه های متداولی دارد. البته به یاد داشته باشید که یک یا دو تا از این علائم می توانند جزئی از زندگی عادی باشند. اما با بروز علائم بیشتر، ماندگاری آنها هم بیشتر شده و فرد با افسردگی مواجه خواهد شد.

 

از علائم متداول افسردگی می توان موارد زیر را نام برد

-احساس ناتوانی و نا امیدی: یک دید منفی که هیچ چیز بهتر نخواهد شد و نمی توان هیچ کاری را برای بهبود وضعیت انجام داد.

-از دست دادن علاقه به فعالیت های روزانه: سرگرمی ها، فعالیت های اجتماعی یا رابطه جنسی بی اهمیت خواهد شد و برای شادی و لذت بردن از زندگی احساسی باقی نخواهد ماند.

-تغییر اشتها یا تغییر وزن: کاهش یا افزایش قابل توجه وزن، یعنی وزن فرد بیش از پنج درصد، در یک ماه، کم یا زیاد شود.

-خواب زیاد و یا بی خوابی: به خصوص، از خواب بیدار شدن در ساعات ابتدایی صبح ، مشکل می شود.

-عصبانیت یا تحریک پذیری: احساس اضطراب، بی قراری و حتی خشونت، سطح تحمل فرد را پایین می آورد و همه چیز اعصاب فرد را به هم میزند.

-از دست دادن انرژی و احساس خستگی: ممکن است تمام بدن فرد احساس سنگینی کند و حتی کارهای کوچک نیز خسته کننده باشند یا مدت زمان بیشتری برای انجام شان صرف کند.

-احساس شدید بی فایده بودن یا احساس گناه: فرد خود را به خاطر خطاها و اشتباهاتش مدام سرزنش می کند.

-رفتار های خطرناک: فرد برای فرار از بیماری درگیر رفتارهایی مانند مصرف مواد، قمار، رانندگی بی پروا یا ورزش های خطرناک می شود.

-مشکلاتی در تمرکز بوجود می آید، در تصمیم گیری یا به خاطر سپردن موضوعات، فرد مشکل دارد.

احساس درد کاذب: افزایش ناراحتی های جسمی مانند سردرد، کمردرد، درد عضلات و درد معده

 

اهمیت آشنایی با افسردگی

اعتقاد بر این است که افسردگی و اضطراب ممکن است با هم بروز کنند و از آنجا که اضطراب، این بیماری را بدتر می کند و برعکس، مهم است که  فرد به دنبال درمان برای هر دو بیماری باشد.

اختلال دوقطبی نیز به افسردگی مانیک معروف است که شامل تغییر جدی در خلق و خو، انرژی، تفکر و رفتار می شود. از آنجا که در مراحل اولیه بسیار شبیه به افسردگی است، اغلب مورد غفلت و تشخیص نادرست قرار می گیرد و باعث یک مشکل جدی می شود. زیرا مصرف داروهای ضد افسردگی برای اختلال دو قطبی می تواند شرایط را بدتر کند. بنابراین اگر فردی تا به حال، احساس سرخوشی بیش از حد داشته باشد، کاهش نیاز به خواب، افکار و رفتارهای نا متعادل، برای ارزیابی اختلال دو قطبی باید مراجعه به پزشک متخصص اعصاب و روان (روانپزشک) کند.

این بیماری یکی از عوامل اصلی خطر برای خودکشی است. نا امیدی عمیقی که همراه با آن است می تواند خودکشی را تنها راه فرار از درد جلوه دهد.

 

فکر خودکشی در یک فرد افسرده

صحبت در مورد کشتن یا آسیب رساندن به خود شخص

ابرازشدید احساسات نا امیدی و گرفتاری

یک نگرانی غیرمعمول در مورد مرگ

به طور مداوم آرزوی مرگ داشتن

گفتن چیزهایی مانند دنیا بدون من بهتر خواهد بود

تغییر ناگهانی از افسردگی شدید به بازیگری آرام و خوشحال

یک فرد باید بداند، وقتی احساس افسردگی یا خودکشی می کند، افراد زیادی هستند که می خواهند در این زمان دشوار از او حمایت کنند. افراد دیگر هم باید در مواردی که یکی از نزدیکان شان علائمی از خودکشی را نشان دادند زود با کمک روانشناس، برای حل مشکل اقدام کنند و حمایت خود را از آن فرد نشان دهند.

 

وجود افسردگی در سنین مختلف

اغلب براساس سن و جنس متفاوت است و علائم آن بین زنان و مردان و افراد جوان و افراد مسن فرق می کند.

 

افسردگی در مردان

مردان افسرده کمتر احساس نا امیدی  می کنند. درعوض، آنها از خستگی، تحریک پذیری، مشکلات خواب و از دست دادن علاقه به کار و سرگرمی شکایت می کنند. آنها همچنین به احتمال زیاد علائمی مانند عصبانیت، پرخاشگری، رفتار های خطرناک و مصرف مواد را تجربه می کنند.

 

افسردگی در زنان

زنان به احتمال زیاد علائمی مانند احساس گناه، احساس خواب بیش از حد، پرخوری و افزایش وزن را تجربه می کنند. البته این بیماری در زنان در دوران قاعدگی، بارداری و یائسگی تحت تأثیر عوامل هورمونی قرار دارد. از هر هفت زن، یک نفر مستعد مبتلا به افسردگی به دنبال زایمان است.

 

افسردگی در نوجوانان

تحریک پذیری، عصبانیت و اضطراب معمول قابل توجه ترین علائم در نوجوانان افسرده است. آنها همچنین ممکن است از سردرد، معده یا سایر دردهای جسمی شکایت داشته باشند.

 

افسردگی درسنین بالا

افراد مسن به جای علائم عاطفی، بیشتر از مشکلات جسمی مواردی مانند خستگی و درد های نامشخص و مشکلات حافظه شکایت دارند. آنها همچنین ممکن است از ظاهر شخصی خود غفلت کرده و از مصرف داروهای مهم برای سلامتی خود خودداری کنند.

 

انواع افسردگی

این بیماری حالت های متفاوتی دارد. با اینکه تعیین شدت این بیماری به نوع خفیف، متوسط ​​یا عمده پیچیده است،  اما دانستن اینکه کدام نوع افسردگی است در مدیریت علائم و یافتن موثر ترین درمان کمک کننده می باشد.

 

افسردگی خفیف و متوسط

حالت خفیف و متوسط ​​شایع ترین نوع افسردگی است. این نوع از بیماری می تواند در زندگی روزمره  اختلال ایجاد کند و فرد شادی و انگیزه خود را از دست بدهد. این علائم در نوع متوسط ​​تقویت می شوند وحتی می توانند به کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس منجر شوند. حالت شدید بیماری بسیار کمتر از نوع خفیف یا متوسط ​​رخ می دهد و با علائم  بیشتر و شدید مشخص می شود.

مطلب مرتبط  عوامل پنهانی افسردگی ناشی از بالا رفتن سن

نوعی افسردگی مزمن وجود دارد که فرد با اینکه دوره های کوتاهی از روحیه طبیعی دارد ولی علائم خفیف یا متوسطی از بیماری را نشان می دهد، به این حالت دیستیمیا گفته می شود و حداقل به مدت دو سال فرد را درگیر می کند.

افسردگی آتیپیک یا غیر معمول یک زیر گروه از افسردگی شدید با علائم خاص است. این نوع به برخی از روش های درمانی و داروها پاسخ می دهد، بنابراین شناسایی آن می تواند کمک کننده باشد. افراد مبتلا به این نوع در پاسخ به رویدادهای مثبت، مثلا بعد از دریافت خبرهای خوب یا زمانی که با دوستان هستند، خلق و خوی مثبت دارند.

برای برخی از افراد، کاهش ساعات روز در زمستان منجر به نوعی افسردگی می شود که به عنوان اختلال عاطفی فصلی شناخته می شود. این نوع، حدود ۱ تا ۲ درصد از جمعیت، به ویژه زنان و جوانان را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین می تواند باعث شود تا فرد احساسات کاملا متفاوت در زمستان داشته باشد وعلائمی همچون نا امیدی، غمگین، تنش و اضطراب بروز کند. این علائم معمولا در پاییز یا زمستان شروع می شود که روزها کوتاه تر هستند و تا آمدن روزهای طولانی بهار باقی می مانند.

 

کسب اطلاعات بیشتر در مورد افسردگی و علائم آن

بیماری هایی که علت پزشکی مشخصی دارند، یافتن راه درمان برای آنها ساده تر است. اما یافتن علت افسردگی بسیار پیچیده تر می باشد. برخی از داروهای خاص مانند باربیتورات ها، کورتیکواستروئیدها، بنزودیازپین ها و داروهای خاص فشار خون یا بیماری هایی مثل پرکاری تیروئید می توانند باعث افسردگی در برخی از افراد شوند.  معمولا علت آن ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی است و می تواند از فردی به فرد دیگر  متفاوت باشد.

افسردگی نمی تواند فقط نتیجه عدم تعادل شیمیایی در مغز باشد، چرا که کمبود و یا ازدیاد هر ماده شیمیایی در مغز، معمولا به سادگی با دارو قابل درمان است. مطمئنا یکسری عوامل بیولوژیکی از جمله التهاب، تغییرات هورمونی، سرکوب سیستم ایمنی بدن، فعالیت غیر طبیعی در قسمت های خاصی از مغز، کمبودهای تغذیه ای و کوچک شدن سلول های مغزی می توانند در بروز این بیماری نقش داشته باشند. اما عوامل روانشناختی و اجتماعی، مانند آسیب های روحی گذشته، مصرف مواد، تنهایی، عزت نفس پایین و انتخاب شیوه زندگی می توانند نقش بسزایی در ایجاد این بیماری داشته باشند.

افسردگی غالبا به یک علت خاص روی نمی دهد بلکه ناشی از ترکیبی از علت ها و عوامل است. به عنوان مثال، اگر فردی مجبور به شرایط طلاق می شود، یا یک بیماری جدی پزشکی در فرد تشخیص داده می شود یا  اینکه شغل خود را از دست می دهد، استرس  ناشی از این موارد می تواند فرد را به سمت، شروع رفتارهای خطرناک یا نامتعارف سوق دهد، یا  باعث شود فرد از خانواده و دوستان خود فاصله بگیرد. سپس همه این فاکتورها با هم ترکیب  شده و باعث ایجاد افسردگی در فرد می شوند.

 

نمونه هایی از عوامل خطر که می تواند فرد را مستعد ابتلا به افسردگی کند

تنهایی و انزوا: بین تنهایی و افسردگی رابطه قوی وجود دارد. فقدان حمایت اجتماعی می تواند خطر ابتلا به آن را افزایش دهد. همچنین می تواند باعث شود که فرد از دیگران فاصله بگیرد و احساس تنهایی تشدید شود. بنابراین داشتن دوستان یا خانواده برای صحبت، و بیان مشکلات، می تواند در این مورد کمک کننده باشد. مشکلات زناشویی، روابط قوی و عاطفی سالم برای سلامت روانی بسیار حیاتی است، به همان میزان روابط آشفته، نارضایتی از روابط، می تواند اثر متضادی داشته باشد و خطر ابتلا به افسردگی را نیز افزایش دهد.

زندگی  با شرایط پر استرس: تغییرات عمده زندگی مانند دلسردی، طلاق، بیکاری یا مشکلات مالی اغلب می توانند فشارهای روحی زیادی را به همراه داشته و خطر ابتلا به افسردگی را تشدید نمایند.

بیماری مزمن یا جدی پزشکی: تشخیص بیماری جدی مانند سرطان، بیماری قلبی یا دیابت می تواند احساس ناامیدی را ایجاد کند و حتی منجر به این بیماری شود.

سابقه خانوادگی: هیچ ژن افسردگی مشابه وجود ندارد. اما از آنجایی که این بیماری در خانواده ها قابل ردیابی است، به احتمال زیاد برخی از افراد مستعد ابتلا به آن باشند. البته فقط به این دلیل که یک خویشاوند نزدیک از این بیماری رنج می برد، به این معنی نیست که افراد دیگر خانواده هم دچار این بیماری شوند. انتخاب سبک زندگی، روابط و مهارت های اجتماعی دقیقا به اندازه ژنتیک اهمیت دارد.

تشخیص این که ویژگی های شخصیتی از والدین  به ارث رسیده یا نتیجه تجربیات زندگی است، می تواند کمک کننده باشد. به عنوان مثال تمایل بیش از حد به نگران بودن، دید منفی به زندگی و یا عزت نفس پایین، ممکن است فرد را در معرض افسردگی قرار دهد.

سوءاستفاده در سنین کودکی: استرس های اولیه زندگی مانند آسیب روحی در دوران کودکی یا  سوءاستفاده  می تواند فرد را مستعد ابتلا به تعدادی از بیماری های روحی مانند افسردگی در آینده کند.

مصرف الکل یا مواد مخدر: مصرف مواد اغلب با این بیماری همراه است. همچنین شواهدی وجود دارد، افرادی که از مسکن های ضد مواد مخدر استفاده می کنند در معرض خطر بیشتری برای این بیماری قرار دارند.

 

پیشگیری به موقع افسردگی

یافتن علت افسردگی ممکن است به تعیین درمان کمک کند. به عنوان مثال، اگرفردی به دلیل از دست دادن شغل دچار این حالت شود، بهترین درمان پیدا کردن یک شغل دیگر است که حتی رضایت بخش تر از مصرف یک داروی ضد افسردگی می باشد. اگر وارد یک محیط تازه شده و احساس تنهایی و غم و اندوه می کند، پیدا کردن دوستان جدید، باعث بهتر شدن خلق و خوی می شود، یعنی در چنین مواردی، با تغییر اوضاع، این بیماری هم برطرف شدن و بهبود یافتن است.

برای مقابله با افسردگی، هر کاری که بتواند، تغییری در روحیه فرد ایجاد کند، باید انجام شود. البته این کار زمانی می تواند موثر واقع شود که به طور متداوم تکرار شود. در این صورت باعث می شوند شرایط بهتر شود. نزدیک شدن به  دوستان و عزیزان خود، ورزش منظم، خواندن کتاب های مورد علاقه، موسیقی و رقص، فیلم دیدن، رفتن به طبیعت، دوچرخه سواری، انجام یوگا، بازی کردن با بچه ها و نقاشی کشیدن می توانند به اندازه داروهای ضد افسردگی در مقابله با علائم این بیماری مؤثر باشند. لذا انجام کارهای خوشایند هر چند کوچک را در کنار کارهای روزمره خود از یاد نبرده و از اثرات آنها بعد از گذشت مدت زمانی کوتاه غافل نشوید. مصرف غذاهایی که می تواند بر روحیه فرد تأثیر منفی بگذارد، مانند کافئین، الکل، چربی های ترانس، قند و کربوهیدرات تصفیه شده، باید  کاهش یابد و مواد مغذی مانند اسیدهای چرب امگا ۳ افزایش یابد. مراقبت از حیوان خانگی، سرگرمی هایی را که قبلا  لذت بخش بودن یا سرگرمی های جدید و غیره، همه این موارد و سایر موارد مشابه می تواند در پیشگیری و درمان این بیماری کارساز باشند.

اگرانجام دادن چنین کارهایی و تغییرات مثبت در شیوه زندگی، باعث از بین رفتن علائم افسردگی نشد، مراجعه به متخصص بهداشت روان ضروری است. درمان مؤثر برای بیماری نامبرده، شامل مشاوره با یک درمانگر است که می تواند فرد را در انجام اقدامات لازم یاری کند. همچنین مهارت و بینش لازم را برای جلوگیری از بازگشت بیماری ارائه دهد. اما اگر احساس خودکشی یا خشونت وجود داشت، مصرف دارو ضروری است. دارواگرچه می تواند به رفع علائم بیماری در برخی از افراد کمک کند، ولی یک درمان نیست و با عوارض جانبی همراه است.


میهن پزشک پشتیبان سلامت شما


طبق تخصص دکتر مورد نظر را پیدا کنید
لیست تخصص های پزشکی

سوال دارید؟ از پزشکان رایگان بپرسید
پرسش و پاسخ با پزشکان

لیست پزشکان شهر خود را مشاهده کنید
دکترتو پیدا کن و نوبت بگیر